پیست!

سلام هلووووووو!

بعد از ۴ هفته دیدمت!روز اول عید سال جدید ۱۳۹۰!عیدت مبارک عزیزم!

خونه ی پری جون دیدمت...داشتی می خوابیدی...تا منو دیدی سری وول خوردی و خودتو چپوندی توی بغلم...بعد که یکم بالا پایینت کردم خواستی خودت راه بری۶ تا کاسه پر از شکلاتای خارجی و خوش مزه بود...البته ۲-۳ تا کاسه ام شکلات آیدین و از این جور چیزا هم بود...بهم یه دونه شکلات دادی با کلی شوق و ذوق منم خوردمهمین جوری بهم هی شکلات دادی منم برای اینکه ناراحت نشی میخوردم...البته نا گفته نماند که خودتم دست کمی از من نداشتی...و با پوست میخوردی...منو مینا جونم از ته حلقت میکشیدیم بیرون...به همه از اون شکلات خارجیا که من عاشقشونم میدادی و فقط به من شکلات آیدین می دادی!!!!آخه تو که نمیدوستی من کدوم رو دوست دارم!فدای سرت خوش تیپم!(پیراهن صورتی...جوراب شلواری صورتی...کفش سفید که روش پر گل بود...با یه گل سر بنفش)وقتی اومدیم خونه کلی بالا پایین پریدیم و بازی کردیم...آخی...قربون چشمای بادومیت شم!

هه هه...ریزه خانوم به پیشی میدونی چی میگی؟! میگی : بیزی!

البته ناگفته نماند که ماما و بابا و ددر و پیست هم میگی...

خلاصه یه دلبررررررررررری شدی بیا و ببین!

دست بزنم که داری!اشکال نداره...به خواهرت رفتی!این ملت رو باید بزنی!وگرنه میزننت!حالا اینا بد آموزی داره...نگم بهتره